« سبک بالان نازک خيالم ! زين پس نفسهاتان در هم خواهد آميخت و نگاهتان کودک نگاه خويش خواهد زاييد و لحظه لحظه هاتان در بکارت ثانيه ها صرف خواهد گرديد ... » سپيدپوشان عاشق ، رهسپار راه زندگيند ؛ با کلماتم به بدرقه شان نشسته ام . همراهيم نمي کني ؟ ......

ببخشيد يادم رفت نام وبلاگم رو وارد كنم :

http://azadeh.parsiblog.com

سلام سحر خانوم

روز عشاق رو بهت تبريك ميگم

وبلاگم آپ شده بهش سر بزن

دوستت دارم

باي

سلام سحر خانوم

شرمنده كه دير اومدم

اميدوارم لحظه لحظه زندگيت سرشار از خوشي و خوشبختي باشه

موفق و هميشه خندون باشي

« مي خواهم از او بگويم ؛ ليک فريادي از حجم درونم بانگ برمي آورد و متهورانه مي پرسدم : گمان مي داري بدان مقام دست يازيده اي که ازو خواندن و نام مبارکش در قلم آوردن ؟! چنين مي پنداري که تقدس درگاهش را بار کلام تو توان کشيدن ؟! ... » خاکسترينه را اين بار با « نواي نينوا » همراه باش ... سپاسي پيشاپيش .

سلام دوست عزيز و مهربانم سحر خانم گل

از اينكه اومدي به دهكده عاشقان بسيار ممنونم. من اين ايام سوگواري ابا عبدالله الحسين (ع) سرور شهيدان و ياران باوفايش را به شما و تمام شيعيان تسليت عرض ميكنم.

و پوزش مي طلبم كه دير خدمتان رسيدم باور كن دست خودم نبود و گير افتاده بودم چون تمام راههاي كشور همانطور خودت ميدوني بسته و من هم مسافرتي رفته بودم و نتونستم زودتر از اين خدمتان برسم. به هر حال متن زيبايي نوشته بود زمان طلاست و متأسفانه قدر اين زمان را نمي دونيم و به راحتي از كنارش ميگزيم.

قربانت فرهاد

بيا به خانه آلاله ها سري بزنيم

ز داغ با دل خود حرف ديگري بزنيم

به يک بنفشه صميمانه تسليت گوييم

سري به مجلس سوگ کبوتري بزنيم

بياد منطق قربانيان کوي منا

به ناي غفلت خود نيش خنجري بزنيم

شبي به حلقه در گاه دوست دل بنديم

اگر چه وا نکند! دست کم دري بزنيم

تمام حجم قفس را شناختيم! بس است

بيا به تجربه در آسمان پري بزنيم

به اشک خويش بشوييم آسمان ها را

ز خون به روي زمين رنگ ديگري بزنيم

اگر چه نيت خوبي است زيستن اما

خوشا که دست به تصميم بهتري بزنيم

قيصر امين پور

در همه عالم كسي به ياد ندارد

نغمه سرايي كه يك ترانه بخواند

تنها با يك ترانه در همه ي عمر

نامش اينگونه جاودانه بماند

صبح كه در شهر، آن ترانه درخشيد

نرمي مهتاب داشت، گرمي خورشيد

بانگ: هزار‌آفرين! زهرجا بر شد

شور و سروري به جان مردم بخشيد