و باز زمستان است که در راه است،
زمستان سرد با بارش يک ريز برفش
که مدفون مي کند دست هاي جواني را در اعماق خود،
و باز،
بهاري ديگر،
که از پس زمستان خواهد آمد،
و در آن دست هاي مدفون شده در زمستان،
چون ساقه هاي سبز رويا،
يا فواره هاي سبز سبکبار خواهند روييد
و شکوفه خواهند داد:
شايد حقيقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان
که زير بارش يکريز برف مدفون شد
و سال ديگر، وقتي بهار
با آسمان پشت پنجره همخوابه مي شود
و در تنش فوران مي کنند
فواره هاي سبز سبکبار
شکوفه خواهد داد، اي يار، اي يگانه ترين يار