سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کوچولوهای عاشق - سخن عشق
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
 
   
 

نویسنده:  سحر فولادی  پنج شنبه 83/11/8  ساعت 11:34 صبح .

 

اگه شما فکر می کنید که عشق فقط مخصوص بزرگترهاست باید

 بگم که کاملا در اشتباهید!


 
 

نظرات شما ()

موضوعات یادداشت


وبلاگ من
 

ایمیل

 
 
 

موضوعات وبلاگ
 

تعداد کل بازدید
 

تعداد بازدید امروز
 

لوگوی خودم
کوچولوهای عاشق - سخن عشق  
 

لوگوی دوستان
 

دوستان

ملیحه

 

حضور و غیاب
 

اشتراک
 

آرشیو
 

طراح قالب