سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من برگشتم - سخن عشق
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]
 
   
 

نویسنده:  سحر فولادی  چهارشنبه 85/4/28  ساعت 4:13 عصر .

 

سلام به همه ی دوستان خوب عزیز تر از جانم.

من واقعا شرمنده ی شما هستم که در این مدت شما را بی خبر گشذاشته بودم. گرفتاری هایی برایم پیش امد که نتوانستم به وبلاگم

سر بزنم. در این مدت دلم برای همه ی شما تنگ شده بود. دوست داشتم هر چه زودتر وبلاگم را اپ کنم ولی امکانش نبود یا اینکه 

موقعیتش فراهم نبود. در هر حهال خوشحال هستم که دوباره می توانم روی ماه شما عزیزان را ببینم.

ممکن است باز هم برای مدتی نتوانم دوباره اپ دیت کنم. از الان از حضور شما پوزش می طلبم.

 

اگر ابر های اسمان باریدنشان را فراموش کنند

 اگر خورشید درخشان درخشیدنش را فراموش کند

اگر ماه تابان تابیدنش را فراموش کند

اگر مادری حق فرزندش را فراموش کند

این را بدانید که من هرگز فراموشتان نخواهم کرد

همیشه به یادیان هستم


 
 

نظرات شما ()

موضوعات یادداشت


وبلاگ من
 

ایمیل

 
 
 

موضوعات وبلاگ
 

تعداد کل بازدید
 

تعداد بازدید امروز
 

لوگوی خودم
من برگشتم - سخن عشق  
 

لوگوی دوستان
 

دوستان

ملیحه

 

حضور و غیاب
 

اشتراک
 

آرشیو
 

طراح قالب